کیفیت شکر گذاری


کیفیت شکرگزاری


شکر یک معنی دقیقی دارد و آن عبارت است از قدردانی، اندازه شناسی و حق شناسی. لذا شکر هم درباره بنده نسبت به خدا و هم درباره خدا نسبت به بنده به کار می رود» والله شکور حلیم ،آیه 17 سوره تغابن: خدا شکور است » یعنی از عمل بنده قدردانی می کند، آن را از بین نمی برد. بنده اگر بخواهد قدرشناس و شاکر باشید باید قدر نعمتهای خدا را بداند، یعنی هر نعمتی را بداند برای چه هدف و منظوری است و در همان مورد مصرف کند. در تعریف شکر چنین گفته اند« استعمال الشیء فبما خلق الله لاجله: به کار بردن شیء در راهی که به خاطر آن آفریده شده».
ادب و عقل هر انسانی چنین اقتضا میکند که در مقابل خدمات و نیکی های دیگران نسبت به خود، قدردانی و تشکر کند.
پس انسان آگاه است که در مقابل خالق خود که تمام هستی از آن اوست و همه عالم را مسخر انسان کرده، باید سر تعظیم فرود آورد و از او سپاسگذاری کند.
ولی چگونه میتوان از خالقی باعظمت تشکر کرد که سزوار او باشد؟
با اینکه انسان عاجز از به جا آوردن شکر الهی است ولی با این همه به قدر توان باید مراتب شکر و سپاس آن منعم بی همتا را به جا آورد، و کیفیت شکر باری تعالی را میتوان از آیات و روایات و سیره معصومین به دست آورد.
شکر خالق یکتا اقسامی دارد: 1- شکر قلبی
2- شکر زبانی
3- شکر عملی


1- شکر قلبی :
بهترین شیوه تشکر از الطاف و تعم الهی این است که با قلب خود اعتراف کند و بفهمد که این نعمت از جانب خدا به او داده شده است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که: خداوند در پاسخ حضرت موسی (ع) که سوال می کند: خدایا چگونه حق شکر تو را به جا آورم، می گوید: « یا موسی شکرتنی حق شکری حین علمت ان ذلک منی،ای موسی تو آنگاه که دانستی نعمتی که در دست توست از من به تو اعطا شده، حق شکر مرا به جا آوردی» (بحار الانوار-ج13-ص351).
امام صادق(ع) می فرماید: « مَن أنعمَ اللهُ علیه بِنعمة فعرفها بِقلبه فق ادی شکرها، هر کس که خداوند به او نعمتی عطا کرد و او با قلب خود فهمید که از جانب خداست، شکر آن نعمت را به جا آورده است» (اصول کافی- ج2 -ص96).

یکی از اصحاب امام زین العابدین (ع) و ازراویان حدیث که به نام زهری معروف است، حکایت کند: « روزی به همراه آن حضرت، نزد عبدالملک مروان رفتیم، عبدالملک احترام شایانی نسبت به حضرت سجاد (ع) به جا آورد، و چون چشمش به آثار سجود در چهره و پیشانی مبارک امام زین العابدین علیه السلامافتاد، گفت: ای ابومحمد! خود را بسیار در زحمت عبادت انداخته ای، با این که خداوند متعال تمام خوبی ها را به تو داده است و تو نزدیکترین فرد به رسول خدا (ص) می باشی، تو دارای علم و کمالی هستی که دیگران از داشتن آن محروم می باشند.
امام سجاد علیه السلام فرمود: آنچه از فضل پروردگار وتوفیقات الهی برای من گفتی، نیاز به شکر و سپاس دارد.
و آنگاه رمود: پیغمبر خدا (ص) با این که تمام خطاهای گذشته وآینده اش بخشیده شده بود، آن قدر نماز می خواند که پاهای مبارکش ورم می کرد، به قدری روزه می گرفت که دهانش خشکمی گشت و می فرمود: آیا نباید بنده ای شکرگزار باشم؟ ».


2- شکر زبانی:
حمد خدا مساوی شکر است، در روایات بسیاری وارد شده که کسی که بگوید: الحمدالله، شکر خداوند را ادا کرده، چنانچه در کافی عمربن یزید میگوید شنیدم از امام صادق (ع) که فرمود:« شکرُ کلُّ نعمةٍ، و إن عَظُمَت، أن تَحمَد الله عزَّ و جلَّ : شکر هر نعمتی ، اگر چه بزرگ باشد، این است که حمد خدای عز و جل کنی».
و نیز امام صادق (ع) فرمودند:« شُکرُ النِّمةِ اِجتنابُ المَحارمِ و تمام الشکرِ قولُ الرَّجل: الحمد الله ربّ العالمین : شکر نعمت دوری جستن از محرمات است، و کمال شکر گفتن مرد است: الحمد الله رب العالمین».
حماد بن عثمان نقل می کند: امام صادق (ع) از مسجد بیرون آمدند، دیدند مرکوبش گم شده است، فرمود اگر خدا آن را به من برگرداند، حق شکرش را میگذارم، چیزی نگذشت تا مرکوب را آوردند، امام فرمود: الحمد الله، شخصی عرض کرد: فدایت شوم، مگر نگفتید حق شکر خدا را میگذارم؟ حضرت فرمود: مگر نشنیدی گفتم: الحمدالله.
(یعنی با گفتن همین کلمه حق شکر گزاری خدا انجام میشود).



امام صادق (ع) فرمودند: رسم رسول خدا (ص) این بود که هر گاه امری شادمانش میساخت، می فرمود: خدا را شکر بر این نعمت، و چون پیشامدی اندوهگینش می نمود میفرمود: خدا را شکر در هر حال.
امام باقر (ع) میفرماید: « چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی که او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف داشت و اگر میخواست میکرد، سپس فرمود: هر که این را بگوید آن بلا به او نرسد».
امام صادق (ع) فرمود: در هر صبح و شام ده بار بگو: الهم ما أَ صبَحتُ بی مِن نِعمةٍ أَو عافیةٍ مِن دینٍ أَو دنیا فَمِنکَ وَحدَکَ لا شَریکَ لَکَ، لَکَ الحَمدُ و لَکَ الشُکرُ بِها علیَّ یا رَبِّ حتّی تَرضی و بعدَ الرِّضا : بار خدایا هر نعمت و عافیتی که نسبت به دین یا دنیا در این صبح دارم، از جانب توست،تو یکتایی و شریک نداری، حمد برای تو و شکر برای تو است، از جهت نعمتی که به من دادی تا راضی گردی و هم بعد از رضایتت».
زیرا اگر تو چنین گویی، شکر نعمت خدا را در آن روز و شب ادا کرده ای.
حضرت صادق (ع) فرمود: حضرت نوح (ع) این دعا را در هر صبح می گفت، به همین خاطر عبد شکور« بنده بسیار سپاسگزار» نامیده شد.
انه كان عبداً شكوراً، به‌ درستي‌ كه [نوح] بنده سپاسگزاري بود (اسراء/3)
3- شکر عملی:
در حالات پيشوايان بزرگ اسلام نيز ديده شده است كه گاه كمترين خدمت را با بزرگترين نعمت پاسخ مى گفتند، «داستان هديه كردن يكى از كنيزان امام حسين(عليه السلام)شاخه گلى به آن حضرت و در برابر، آزاد ساختن او به وسيله امام(عليه السلام) معروف است، و هنگامى كه از حضرتش توضيح خواستند كه اين خدمت بزرگ چگونه در مقابل آن كار كوچك قرار مى گيرد فرمود: «كذا اَدَّبَنا اللّهُ; اين گونه خداوند ما را ادب كرده است».(2)


و نيز در داستان معروف ديگرى مى خوانيم كه در يكى از سفرها امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) و عبداللّه بن جعفر از قافله عقب ماندند و در بيابان تشنه شدند، از دور خيمه چادر نشينى جلب توجه آنها را نمود، به سراغ آن آمدند، پير زن تك و تنهايى در آن ديدند كه آنها را سيراب كرد، و گوسفندى را كه داشت براى تغذيه آنها آماده ساخت و آنها به پيرزن فرمودند اگر به مدينه آمدى به سراغ ما بيا شايد بتوانيم اين همه محبّت را تا اندازه اى جبران كنيم، سپس خشكسالى شديدى در بيابان هاى اطراف مدينه شد به گونه اى كه چادرنشينان به شهرها هجوم آوردند و از مردم درخواست كمك مى كردند، روزى چشم امام حسن(عليه السلام) به همان پيرزن افتاد كه در كوچه هاى مدينه تقاضاى كمك مى كند. حضرت او را صدا زد و از او پرسيد به خاطر دارى كه من و برادر و پسر عمويم در بيابان نزد تو آمديم و تو بهترين كمك را به ما كردى، پيرزن نيكوكار چيزى به خاطر نداشت، ولى امام فرمود: اگر تو به خاطر ندارى، من به خاطر دارم. سپس پول زياد و گوسفندان فراوانى به او بخشيد و او را نزد برادرش امام حسين(عليه السلام) فرستاد، آن حضرت نيز عطاياى بيشترى به پيرزن دادند و سپس او را به سراغ عبداللّه بن جعفر فرستادند، او نيز نعمت زيادى به آن پيرزن بخشيد و در پايان حديث آمده است: «صارَتْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ; او يكى از ثروتمندترين مردم شد».
بحارالانوار، جلد 44، صفحه 195

داستان «شيماء» دختر حليمه سعديه خواهر رضاعى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و محبّت و خدمتى كه آن حضرت به خاطر خدمات مادرش در دوران شيردادن او به شيماء كرد نيز در بسيارى از تواريخ آمده و خلاصه اش اين است كه بعد از جنگ «حنين» گروه زيادى از طائفه بنى سعد و قبيله «حليمه سعديه» به اسارت درآمدند، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) شيماء را در ميان اسيران ديد به ياد محبت هاى او و مادرش در دوران شيرخوارگى خود افتاد برخاست و عباى خود را بر زمين گستراند و شيماء را روى آن نشاند و با مهربانى از او احوال پرسى كرد و فرمود: تو همان هستى كه در روزگار شيرخوارگى به من محبت كردى (مادرت نيز محبت كرد) اين در حالى بود كه حدود شصت سال از آن تاريخ مى گذشت، شيما از پيامبر(صلى الله عليه وآله) تقاضا كرد اسيران طايفه اش را آزاد سازد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من سهم خودم را مى بخشم، هنگامى كه مسلمانان از اين ماجرا آگاه شدند، آنها نيز به پيروى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سهم خود را بخشيدند و در نتيجه همه اسيران آن طايفه آزاد شدند (و به اين ترتيب به خاطر خدمت دوران شيرخوارگى، گروه زيادى آزادى خود را باز يافتند. (اعلام الوری- ص 126)

و نظیر اين شكرگزارى و قدردانى عملى در حالات پيشوايان معصوم(عليه السلام) فراوان است.

نمونه ديگر از اين گونه شكر و سپاسگزارى در برابر خدمات بندگان خدا چيزى است كه در تاريخ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است و آن اين كه در عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)زنى بود به نام «ثويبه» كه پيش از آن كه «حليمه سعديه» افتخار دايه بودن نسبت به پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) را پيدا كند چند روزى از شير فرزندش به نام مسروح، پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)را شير داد. هنگامى كه پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله) هجرت فرمود و اموالى در اختيار آن حضرت قرار گرفت، هيچ گاه ثويبه را فراموش نمى كرد، و همواره تا پايان زندگى آن زن، لباس هدايايى براى او مى فرستاد. آن زن بعد از جنگ «خيبر» چشم از جهان پوشيد.

شگفت آور اين كه در بعضى از تواريخ آمده است كه «ثويبه» كنيز «ابولهب» بود و هنگامى كه به ابولهب بشارت تولد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را داد او را آزاد كرد (پيدا است ابولهب در آن زمان به خاطر خويشاوندى با پيامبر(صلى الله عليه وآله) از تولد پيامبر(صلى الله عليه وآله) خوشحال شد كه از برادرش عبداللّه فرزندى به وجود آمد).

هنگامى كه ابولهب بعد از آن همه دشمنى با پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از دنيا رفت، برادرش عباس او را در خواب ديد سؤال كرد: حالت چگونه است؟ گفت: در آتشم، ولى شبهاى دوشنبه مجازات من تخفيف مى يابد و از ميان انگشتانم آب مى نوشم، و اين به خاطر آن است كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) دوشنبه متولد شد، و من هنگامى كه بشارت تولد او را از ثويبه كنيز خودم شنيدم، و آگاه شدم كه چند روزى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را شير داد او را آزاد كردم.
سفينة البحار، جلد 1، ص 522 (واژه ثويبه).


پرهیز از گناهان
یکی دیگر از راههای عملی شکر گزاری پرهیز از گناهان است و اطاعت خداوند است.
در حديثي از امام صادق‌مي‌خوانيم‌: “شکر النعمة اجتناب المحارم‌; شکر نعمت‌، پرهيز از گناه است‌.”
در حديث ديگري کسي از اين امام بزرگوار پرسيد: “آيا شکر پروردگار حدي دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟” فرمود: “آري‌” پرسيد: “چگونه‌؟” فرمود: “خدا را بر تمام نعمت‌هايش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستايش کند و اگر در اموالي که به او داده حقي باشد ادا کند.”
( اصول کافي‌، شيخ کليني‌;، ج 2، باب الشکر).
گناهکار برای گناه ابزاری جز نعمت های الهی در اختیار ندارد، کسی که میخواهد به نامحرم نگاه کند از نعمت چشم استفاده می کند، کسی که میخواهد از صدای حرام لذت ببرد ، از نعمت گوش استفاده می کند و کسی که میخواهد دروغ بگوید، تهمت بزند، استهزاء کند و…. از نعمت زبان استفاده میکند.
پس هر گناهی ناسپاسی پروردگار و کفران نعمت اوست و سزاوار است که خداوند نعمت خود را از ناسپاسان سلب کند.
حضرت داوود از خداوند پرسید: ای مولای من اگر بخواهم شکر تو را در آن حدی که خشنودی تو در آن است انجام دهم، چه کنم؟
جواب آمد: آنچه نعمت به تو عنایت کردم در همان راهی خرج کن که به آن دستور داده ام که خرج نعمت در جایی که برای آن معین شده عین شکر من است.

 

توجه به نعمتهای الهی:

نمونه ای از نعمتهای الهی:
وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْکَ
مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون :
اوکسی است که دریا را مسخر شما ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید، وسایل زینتی و کشتی ها برای بهره وری ازفضل خدا در خدمت شماست. (نحل/ 14)
وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَّا تَشْكُرُون : ما تسلط بر زمین را برشما قرار دادیم و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم , هر چند کمتر شکرگزاری می کنید . (اعراف/10)

نعمت تنفس کردن:
سعدی چه زیبا می گوید: منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات، پس در هر نفسی دونعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
همین نعمت دم زدن و نفس کشیدن برای انسان بطور تقریبی، در هر شبانه روز بیست و یک هزار بار انجام می شود، که با بردن هوا به داخل ریه ها اکسیژن جذب میشود و با بیرون آوردن هوا، گازها و مواد فاسد داخل بدن بیرون می ریزد و باعث شادی وجود می گردد.
اما امام صادق (ع) می فرماید: « فی کُلُّ نَفَسٍ مِن انفاسِکَ شُکرا لازمٌ لَکَ بَل الفٌ و اکثرُ: در هر نفسی که فرو میرود و چون برمی گردد، هزار نعمت است و بلکه بیشتر» (مصباح الشریعة-ص24).
امام صادق (ع) در تفسیر این حدیث میفرماید: در هر نفسی هزار نعمت بلکه بیشتر موجود است. چون در هر نفسی که ما می کشیم، خیلی چیزها شریک هستند، هر برگ درختی شریک در تنفس ماست چون ما اکسیژن میگیریم و کربن میدهیم، در عوض درختها کربن می گیرند و اکسیژن میدهند. پس هر برگی شریک است که این کربنها را تبدیل به اکسیژن میکند.
در اقیانوسها که ماهی ها می میرند، نهنگ ها ماهی مرده می خورند که اگر نخورند، آب اقیانوس از بین می رود و تنفس برای ما مشکل می شود.
پس در هر نفس ما هستی شریک است.

نعمت ایمنی :
هر میکروبی که داخل بدن می شود پس از بیست دقیقه به دو نیم می گردد و به دنبال آن هر نیمی به دو قسمت تقسیم میشود و اگر به همین ترتیب پیش رود در ظرف هفت ساعت تعداد زاده های میکروب به یک میلیون و روز بعد به میلیاردها میکروب خواهد رسید ولی پیش از بروز خطر نیروی دفاعی به کمک انسان می آید و پیکار میکروب ها با سلولهای بدن شروع می شود و مانع از پراکنده شدن میکروب ها می شودند.


در آیاتی از سوره نبأ به نعمتهای الهی اشاره شده است مثل:

نعمت کوهها ( الم نجعل الارض مهادا )
شدت بادها هنگامی که به زمین میرسندبه وسیله کوهها شکسته میشوند وگرنه بادهای بسیار شدید مانند سایر سیارات طوفانهای سهمگینی ایجاد میکرد که دیگر غیر قابل سکونت میشد.

نعمت خواب (و جعلنا نومکم سباتا )
خواب باعث قطع حواس از ادراک و احساس میشود و بدن بوسیله این نعمت تجدید قوا می نماید، که اگر نبود نیروها و اعصاب به سرعت فرسوده میشد واز کار می افتاد.
از فواید معندی خواب هم این است که باعث انقطاع انسان از این عالم می شود و ما را بطور منظم به یاد خواب ابدی (مرگ) می اندازد.

نعمت خورشید ( و جعلنا سراجا وهاجا )
اگر خورشید نبود یا فاصله زمین تا خورشید زیادتر یا کمتر از آنچه هست می بود، زندگی برای انسان و حیوان و نبات محال می شدو این تنها خوشید است که باعث ایجاد حیات در کره زمین شده است.


توجه به نعمتهای اطرافمان:
مثل نعمت امنیت: 8 سال جنگ امنیت را از مردم ایران سلب کرده بود و آرامش را از آنان گرفته بود. ولی در طول آن مدت هم ما توانستیم خود را به دنیا ثابت کنیم و این خود جای شکر دارد و الحمدالله الآن در امنیت بسر میبریم.

قرن ها در ایران نظام شاهنشاهی حاکم بود.
قرن ها تحصیل کردن برای افراد امکان نداشت.
این همه امکانات و اختراعاتی که ما از آنها استفاده میکنیم.
پدران ما در گذشته برای سفر به مشهد مقدس یا سفر حج چند ماه راه می رفتند، نه ماشین بود و نه هواپیما. در حالی که الآن همین مدت بر در عرض چند ساعت پیموده میشود.

به نعمتهای مخفی الهی هم توجه کنیم.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:« امنیت و سلامتی دو نعمت مخفی الهی هستند»
فرصتها، استعدادها و……از نعمتهای مخفی هستند که فراموششان میکنیم و وقتی از میان رفتند آنها را به یاد می آوریم.

 

تشکر از مخلوقات، تشکر از خدا:
بى شك شكرگزارى و سپاس، نه تنها در برابر خالق كه در برابر مخلوق نيز مطلوب است. كسى كه به ديگرى خدمت مى كند و نعمتى در اختيار او مى گذارد و از مواهب خويش به او مى بخشد هر چند انتظار قدردانى و تشكّر نداشته باشد، وظيفه انسان كه مشمول نعمت او شده است اين است كه در مقام شكرگزارى و سپاس برآيد، و با قلب و زبان و عمل از وى قدردانى كند، در روايت معروفى از امام على بن موسى الرضا(عليهما السلام) مى خوانيم: «مَنْ لَمْ يَشْكُرِالْمُنْعِمَ مِنَ الَْمخْلُوقينَ لَمْ يَشْكُرِ اللّهَ عَزّوجل; كسى كه بخشنده نعمت را از ميان مخلوقين شكرگزارى نكند، شكر خداوند متعال را بجا نياورده است».
(عیون اخبار الرضا- ج2- ص24)

از رسول خدا (ص) روایت شده: «بنده‌ای را در قیامت به پیشگاه الهی می‌آورند و خداوند درباره او فرمان عذاب می‌دهد. عرض می‌کند: بار الها، درباره من امر به دوزخ فرمودی با آنکه من در دنیا مسلمان و قاری قرآن بودم. خداوند می‌فرماید: بنده من، نعمت‌هایی را به تو دادم و شکر آن‌ها را به جا نیاوردی. عرض می‌کند: بار الها، فلان نعمت را دادی تو را شکر کردم، فلان نعمت را دادی تو را شکر نمودم، یک به یک نعمت‌ها را می‌شمرد و از شکرها نام می‌برد. خداوند می‌فرماید: بنده من، راست می‌گویی، جز آنکه کسی را که من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شکر نکردی، و من با خود عهد نموده‌ام شکر نعمت‌هایی را که به بنده‌ای داده‌ام نپذیرم تا شکر کند کسی را که نعمت من توسط او به وی رسیده است»5


ترك شكرگزارى مخلوق، يا ناسپاسى در برابر بخشندگان نعمت، دليل بر روح ناسپاسى در وجود شخص است كه به خاطر آن، ارزشى براى نعمت هاى مردم قايل نيست، بلكه گاه خود را طلبكار هم مى داند، چنين كسى به يقين در برابر خالق متعال نيز شكرگزارى نخواهد كرد، به خصوص اين كه نعمت هايى كه مردم به يكديگر مى دهند چون محدود است و گهگاه واقع مى شود، به چشم مى آيد، برخلاف نعمت هاى الهى كه تمام وجود ما را در تمام عمر احاطه كرده و به همين دليل گاه از شدّت ظهور مخفى و پنهان مى شود.

تشكّر از مخلوق در واقع تشكّر از خدا است، چرا كه مخلوق واسطه اى براى انتقال نعمت خدا به بندگان بيش نيست، بنابراين كسى كه شكر مخلوق را بجا نياورد در واقع شكر خدا را بجا نياورده است.

به هر حال در روايات اسلامى بر اين معنى تأكيد شده كه هم در برابر نعمتى كه كسى به شما مى بخشد سپاس گزار باشيد و هم به كسى كه سپاس گزارى مى كند نعمت بيشترى بدهيد. چنانكه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه: در تورات اين جمله نوشته شده: «اُشْكُرْ مَنْ اَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ اَنْعِمْ عَلى مَنْ شَكَرَك; از كسى كه به تو نعمتى مى بخشد تشكّر كن و به كسى كه از تو تشكّر مى كند، نعمت بيشترى ببخش». (اصول كافى، جلد 2، صفحه 94)

خداوند در قرآن مجيد نيز صريحاً دستور شكرگزارى نسبت به بندگان را صادر
كرده و آن را در كنار شكرگزارى از خودش قرار داده است، مى فرمايد: «وَوَصَّيْنا الاِْنْسانُ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْن وَ فِصالُهُ فى عامَيْنِ اَنِ اشْكُرْ لى وَلِوالِدَيْكَ اِلَىَ الْمَصير; ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش هر روز با زحمتى روى زحمت او را حمل كرد (و دوران باردارى را با رنج هاى فراوان پشت سر گذاشت) و دوران شير خوارگى او در دو سال (با زحمت فراوان) صورت مى گيرد، به انسان گفتيم كه براى من و براى پدر و مادرت شكرگزارى كن كه بازگشت همه شما به سوى من است».(لقمان- آیه 14)

به يقين پدر و مادر تنها كسانى نيستند كه بر گردن انسان حق دارند (هر چند حق آنها بسيار بزرگ است) هر كس حقّى معنوى يا مادى داشته باشد بايد در برابر او تشكّر كرد.
امام صادق (ع) می فرماید:« خدا لعنت کند کسی را که تشکر نکند، کسی که تشکر از زحمات مردم نکند، باعث می شود مردم دیگر رغبت به انجام کارهای خوب نداشته باشند». (من لا یحضر الفقیه- ج2 - ص75)
بهتر است وقتی مدرسه ، بیمارستان، درمانگاه و….. ساخته می شود، نام سازندهء این اماکن را به نام خودشان بگذارند. نگذاریم نام اشخاص خوب و خیر از بین برود. وقتی در نماز می گوییم:« السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»، منظور همین اشخاص خیر است که برای افراد بشر دلسوزانه خدمت می کنند.
زنده نگه داشتن نام این اشخاص باعث تشویق سایر مردم و مشارکت آنان در امور خیر می شوند.
البته تشکر از اشخاص هم انداره ای دارد. مثلا برای تشویق کسی که در المپیاد علمی اول میشود، دو هزار نفر به استقبالش بروند ولی برای تشویق کسی که در قرآن نفر اول شده، پنجاه نفر به استقبال او بروند.


شخصی همه اموالش را وقف کرد، به پیغمبر (ص) گفتند: ایشان آدم خوبی بود. همه اموالش را به فقرا داد. فرمود: مگر بچه نداشت؟ گفتند چرا اتفاقا بچه همه دارد.فرمود: این همه بچه دارد ولی برای بچه هایش چیزی نگذاشته؟ گفتند: نه! پیامبر (ص) فرمودند: اگر به من می گفتید نمیگذاشتم که او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.

اندازه نگه دار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست

سجده شکر:
بهترین راه شکر این است که انسان نماز بخواند و بعد از نماز صورتش را روی خاک بگذارد، زیرا سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است. در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد.
به سند معتبر از امام باقر(علیه‌السلام) روایت شده است که آن حضرت فرمود: «پدرم، علی بن الحسین(علیه‌السلام) هیچ گاه نعمتی را از خدا یاد نکرد، مگر آن که به شکرانه آن سجده کرد، و هیچ آیه ای را نخواند که در آن سجده باشد، مگر آن که سجده کرد; و خداوند هیچ بلایی را که از آن می‌ترسید، از او دفع نکرد، مگر آن که به خاطر آن سجده کرد; و از هر نماز واجب که فارغ می‌شد، پس از آن سجده می‌کرد، هر وقت توفیق می‌یافت که میان دو نفر اصلاح کند، برای شکر آن، سجده می‌کرد»، و در تمامی مواضع سجده آن حضرت، اثر سجود بود و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‌نامیدند.
(علل الشرایع، ج 1، ص 232، )
از امام صادق(ع) روايت است: هر مؤمن كه براى خدا سجده كند از جهت نعمتى در غير نماز، حقتعالى ده حسنه برايش بنويسد و ده گناه او را محو كرده و ده درجه در بهشت او را بلند گرداند و در حديثى ديگر فرمود: سجده شكر واجب است بر هر مسلمانى بدرستى كه هرگاه بنده نماز بگذارد و بعد آن سجده شكر كند، پروردگار عالميان حجاب را از ميان بنده و ملائكه بردارد و بگويد اى ملائكه من، نظر كنيد بسوى بنده من كه ادا كرد فرض مرا و تمام كرد عهد مرا و سجده كرد نزد من براى شكر آنچه من بر او انعام كرده‏ام. اى ملائكه من او را چه بايد داد؟ گويند پروردگارا رحمت تو، پس فرمايد: ديگر چه؟ گويند پروردگارا بهشت تو و باز فرمايد، ديگر چه؟ و ملائكه گويند كفايت مهمات او و بر آوردن حاجاتش، پس حق تعالى مكرر سؤال كند و ملائكه جواب گويند: تا آنكه ملائكه گويند پروردگارا ديگر چيزى نمى‏دانيم. آنگاه خداوند كريم فرمايد: كه من او را شكر كنم چنانچه او مرا شكر كرد و اقبال كنم بسوى او به فضل و رحمت عظيم خود در روز قيامت.(17)
ظاهراً لفظ شكر بعد از نماز بر زبان جارى مى‏گردد. امّا اين عمل جلوه شكر قلب و رضايت انسان است به آنچه پروردگار به او بخشيده، چنين بنده‏اى به مقام تسليم پروردگار نائل شده و در پيشگاه او به مقامى بلند دست مى‏يابد.
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در سفرى بر پشت شترى سوار بود كه ناگهان پياده شد و پنج بار سجده كرد، سپس سوار شد همراهان از علت اين كار پرسيدند؟ فرمود: جبرئيل نزد من آمد و از طرف خداوند به من مژده داد و من بخاطر هر يك سجده‏اى بجا آوردم. و در ادامه فرمود: هرگاه يكى از شماها نعمت خدا را به ياد آورديد، بايد گونه بر خاك نهاده و به شكرانه آن سجده كنيد. اگر سواره باشد پياده گردد و گونه بر خاك گذارد و اگر از بيم شهرت نتوانست پياده گردد همانجا سجده كند. و خدا را بدانچه بر او نعمت بخشيده سپاس گويد.

رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاه : پروردگارا! شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى به من الهام کن، و توفیق ده تا عمل صالحى که موجب رضاى توست انجام دهم.

 

 

  • سید علیحسن حسینی
    نظر از: سید علیحسن حسینی
    1394/05/25 @ 04:09:49 ب.ظ

    سید علیحسن حسینی [بازدید کننده]

    باسمه تعالی
    خداوند مهربان اجرتان عنایت فرمایند.
    تشکر از نشر این مطلب اهم توسط شما

  • سنگى
    نظر از: سنگى
    1393/08/10 @ 08:52:31 ب.ظ

    سنگى [بازدید کننده]

    عالى بود ممنون از اينكه براى اين پست اين همه وقت گذاشتى *★*★٭★

  • پاسخ از: ساده به رنگ خدا
    1396/02/26 @ 09:03:11 ب.ظ

    ساده به رنگ خدا [عضو] 

    متشکرم. توفیقی از یک دوست بود که نصیبم شد

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.