همه جا گوهر و زر

ابوسعید ابوالخیر گفت:

هرجا که نظر می‌کنم
بر زمین همه گوهر ریخته
و بر در و دیوار همه زر آویخته
  کسی نمی‌بیند و کسی نمی‌چیند…

گفتند: کو، کجاست؟
گفت: همه‌ جاست…
هرجا میتوان خدمتی کرد
یا هرجا میتوان راحتی به دلی آورد
آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست
آنجا که یاری طالبِ محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مـروت…

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.