پاسخ به شعر : یک شبی مجنون نمازش را شکست ...
خواند لیلایم “شبی مجنون نمازش را شکست”
شکوه کرد و “بی وضو در کوچه ی لیلا نشست”
خواند این را تا که من عاشق به معبودش شوم
بشکنم بتهای نفس و یار مطرودش شوم
گفتمش لیلای من پس این حکایت گوش کن
جان مجنون، راز مجنون را شنو، جان نوش کن
با تو مجنون میشوم تا درک لیلایم کنم
عشق را بر دل نهم تا ترک بتهایم کنم
گویمش یا رب تو را در چشم لیلا دیده ام
صوت اقراء بسم رب، جز لحن او نشنیده ام
من که اکنون بعد عمری یافتم لیلای خویش
روی زیبایت ببینم در دل دریاش بیش
گر بگوید بنده خاموشی کن و کفرم مگو
گویمش لیلی نشد اینک دلیل گفتگو؟!
آن خداوندی که زد نقش رخ لیلای من
با زبان یار گوید با من شیدا سخن
آن خداوندی که گوید بنده ام پرواز کن
گویمش پرواز من همراه لیلا ساز کن
گر بگوید بنده بس باشد دگر من را بخوان
گویمش در کثرت لیلا و من، خود را بدان
شاعر: محمد سعید پروانه
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ساده به رنگ خدا در 1393/01/11 ساعت 01:20:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1394/02/31 @ 02:13:56 ق.ظ
saeid [بازدید کننده]
لطف خدای بود که آن بت وفا نکرد
باشد که توبه ای بکند بت پرست ما
1393/08/01 @ 01:22:36 ق.ظ
ساده به رنگ خدا [عضو]
متشکرم
موفق باشید
1393/07/19 @ 09:46:33 ب.ظ
aichn [بازدید کننده]
http://www.bia2up.ir/uploads/140060333691731.mp3
1393/07/19 @ 09:42:27 ب.ظ
aichn [بازدید کننده]
آندم که مجنون از عطش با دست گریبان پاره کرد
وقتی خدا چشم تو را درمان این بیچاره کرد
آندم که یوسف عشق را همگون با اعجاز کرد
وقتی جنونِ طعم تو را ، با اشکهایم ساز کرد
من مبتلا گشتم ولی , نه عشق بود و نه دلی
هر عاقلی دیوانه شد , دیوانه شد هر عاقلی
یک لحظه بود عاشق شدن، یک آن تا پرواز بود
آن دم که رعد چشم تو , دل را ز دستانم ربود
وقتی که عاشق گشتم و شیطان بحال سجده بود
عالم به سجده رفته و آدم زمینی گشته بود
من بودم وچشمان تو,یک عطش ازجنس خدا
آمد بجانم تشنگی دریا نمود چشم ترا
شاعر: شهزاد فريدوني
1393/07/19 @ 09:35:37 ب.ظ
aichn [بازدید کننده]
ه شبي مجنون اذان عشق خواند
گفت وگفت ازليلي ودرعشق ماند
گفتند اين ها ، بهر ليلي خواندي
لاجرم در ياي ليلي ماندي
گفت اين ليلي كه دل محزون اوست
بسته ي ليلاست كه جان مجنون اوست
من در او گم گشته و پيدا شدم
كو به كو درحسرتش رسوا شدم
شده ام مجنون صحرا گرد او
جملگي دل مي شوم از درد او
چون سرا پا عطشم از جام او
عشق بازي مي كنم با نام او
تا كه ليلي مست از مي ميشود
جان من هست ز ليلي مي شود
ز ليلي ، من به ليلا مي رسم
گر كه ليلا ئي نباشد بي كسم
در ره عشق ، تن و اندام نيست
رسم عشق وعاشقي در كام نيست
جمله عشق وكام من در نام اوست
مستي من بوسه اي از جام اوست
اي خوشا دل دادن و رسوا شدن
محو ليلي گشتن و ليلا شدن
1393/05/17 @ 07:12:43 ق.ظ
مرادی [عضو]
سلام
بسیار زیبا بود
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
1393/04/18 @ 01:47:52 ق.ظ
8812205689 [عضو]
سلام
شعر قشنگی بود
ای دوست ز رحمت دل اگاهم ده / در ماه دعا سیر الی اللهم ده
ماه رمضان و ماه مهمانی توست / در محفل مهمانی خود راهم ده . . .
منتظر حضورتون هستم
1393/01/19 @ 12:32:02 ب.ظ
حوزه علمیه الزهراس شیراز [عضو]
انتخاب زیبایی بود
1393/01/14 @ 11:07:16 ب.ظ
مدرسه علمیه الزهراء«س»ارومیه [عضو]
دشمن بی رحم اگر بر بیت وحی آتش نمیزد …………… عصر عاشورا کسی بر خیمه ها آتش نمیزد
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
شهادت بانوی دو عالم صدیقه کبری،فاطمه زهراء(س)بر شما تسلیت باد.
التماس دعا